فرهنگ امروز/مهدي غبرايی:
آخرين كتابي كه به ترجمه من منتشر شد، نوشته هاروكي موراكامي، نويسنده پرآوازه ژاپني است، به نام «سوكورو تازاكي بيرنگ و سالهاي سرگشتگي» كه ناشر آن كتاب، نشر نيكاست.
پيش از اين هفت عنوان كتاب و داستان كوتاه ديگر ترجمه من از اين نويسنده منتشر شده است.
اين رمان شرح زندگي جواني است به نام سوكورو كه نام خانوادگي او به معناي بيرنگ است و خود نيز همين تصور را از خود دارد. سوكورو در دوران دبيرستان با چهار تن ديگر، دو دختر و دو پسر، حلقه دوستانهاي تشكيل ميدهند و مدام با هماند، بيآنكه شايبهاي جز دوستي بينشان باشد. نام هر چهار دوستش دال بر رنگي است و فقط نام سوكورو به رنگي اشاره ندارد... اما پس از قبولي سوكورو در دانشگاهي در توكيو كه از زادگاهش نسبتا دور است، تا دو سال رابطه دوستانهاش با دوستان ادامه دارد و سپس ناگهان آن چهار تن با او قطع رابطه ميكنند. از آن پس سوكورو سرگردان و حيران و بيپناه ميماند و حتي روابط خصوصي او نيز به شرنگ اين زهر، آلوده ميشود.
١٦ سال از اين ماجرا ميگذرد و سوكورو كه طبق دلخواهش مهندس ساختن ايستگاههاي مترو شده، بيهدف همچنان روز را شب ميكند تا به دختري به نام سارا بر ميخورد و پس از يكي دو جلسه معاشرت، سارا كه يكسال از او بزرگتر است و دختري است پرتجربه، به نفس دروني سوكورو پي ميبرد و وادارش ميكند درصدد كشف آن برآيد، تا خود را از سنگيني آن بار بر شانههايش برهاند.
سوكورو به ياري سارا رد دوستان قديم را مييابد. دو تن از ايشان، يعني پسرهاي سابق، كه اكنون براي خود مردي شدهاند، در زادگاه او هستند. سوكورو با هر يك ديدار و گفتوگو ميكند و به گوشههايي از راز طرد خود پي ميبرد. اما يكي از دوستان مونث (كورو) گم و گور شده و دليل آن در گفتوگو با اين دو دوست پيدا ميشود و ديگري (شيرو) از قرار معلوم ازدواج كرده و به كشور دوردست فنلاند رفته است. سوكورو ناچار است به جستوجوي رازگشايي كامل از گرهاي كه در زندگياش افتاده، به فنلاند سفر كند و قسمت آخر گره را در آنجا به كمك شيرو بگشايد.
طي اين سفر سوكورو به كشف خود نايل ميآيد و ميفهمد كه نهتنها بيرنگ نيست، بلكه از همان دوران دبيرستان در پي هدف مشخصي بوده و به آن دست يافته و از لحاظ اجتماعي نيز ناموفقتر از دوستان ديگر نيست و بهعلاوه چون از خود تصور غلطي داشته و به خود متكي نبوده درنيافته است كه شيرو و احتمالا كورو او را دوست ميداشتهاند.
اين رمان برخلاف برخي رمانهاي ديگر موراكامي چندان در پي خرق عادت و مايههاي ماوراي طبيعي و سوررئاليستي نيست. برعكس در محيط كلانشهرهاي ژاپن- و فصلي در فنلاند- ميگذرد و طبق معمول حول محور زندگي جواني سي و چندساله ميچرخد كه در پي گشودن راهي براي زندگي است. ترجمه من در ٣٠٤صفحه منتشر شده است.
روزنامه اعتماد
نظر شما